نگاهي انتقادي بر پيروان فرماليسم

نويسنده: نويد بهداروندي

 

پس از شكل گيري نظريه ي انتقادي جديد ادبي ((new criticism    پس از 1940 با گسترش عقايد كلينث بروك  شيوه اي ابجكتيو objective  از نقد ادبي جايگزين روش هاي متعدد و پراكنده در مطالعات اكادميك امريكا شد. اين ديدگاه كه توجه خود را معطوف به بررسي متني ميدارد در پاسخ به دغدغه ي تاريخي شناخت شناسانه ي تاويل متني شيوه ي محدود به بررسي درون متني را اصيل و دگر گونه هاي تاويل  يا به بيان بروك  تعبير  ((paraphrase را غير اصيل و در صورت تمركز گمراه كننده ميدانست.

اين ديدگاه ابجكتيو سوالي را در ذهن بسياري از منتقدان به وجود اورد: مساله ي سابجكتيويته / ديدگاه نقد اجتماعي / روان شناسي و... سوالي كه در راستاي ايده هاي بروك در ذهن بوجود آمد همان مساله ي شيوه ي اصيل بود اميخته با شك مدرن در نسبيت گرايي.

ايا وجود تاويل هاي متفاوت از يك متن و اصلت بخشيدن به آن ها گمراه كننده است يا اين كه تكست فقط بيانگر نشانه هاي زباني است كه راه گشاي تفسير هاي  گوناگون و اصيل است؟

سوال بعدي كه در همين زمينه مطرح شد مساله حذف مطالعات برون متني اجتماعي فردي  و ... بود. مثال چالش برانگيزي كه مطرح ميشود حول محور تاريخي است. متني كه لحن طعنه اميز ironical خود  را در اشاره به رويداد زماني يا ايدئولوژي مسلط زمان خود بيان ميدارد چگونه در قرون و اعصار بعدي با مطالعه ي محدود به متن ميتواند شرايط فرهنگي سياسي و حتي رواني فرد نويسنده را بيان كند؟

بعد از جنگ جهاني دوم و تسلط نسبي ايالات متحده به عنوان ابرقدرت مسلط در منطقه وديسكورس مسلط شيوه نقد اكادميك رايج كه نيو كريتيسيزم شده بود همراه ساير كالاها نه تنها به اروپا بلكه بسياري از كشورها در بيان نقد ادبي شد. اين در تقابل با پيشينيان روسي بروك  همچون ميخاييل باختين است كه تا دهه هاي هشتاد در امريكا ناشناخته ماند.

 



تاريخ : شنبه 18 آبان 1392برچسب:فرماليسم ,نيو كريتيسزم, كلينت بروك, | | نویسنده : نوید بهداروند |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد